سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بنده ای را که دهان خود را می گشاید و می گوید : «بارالها ! به من روزی بده» ؛ ولی دست از طلبِ روزی می کشد، دشمن می دارد . [.امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :5253
تعداد کل یاداشته ها : 6
103/1/31
1:21 ع

بی گمان، دانش آموزانِ آگاه و رشید ما در مبارزه با استکبار، همواره نقشی فعّال و فراموش ناشدنی ایفا کرده اند. این عزیزان بودند که در13 آبان 1357، به مردم مسلمان ایران، شور و شعور و عشقی دوباره بخشیدند. آنان از آینه ی احساس و شعور مردم انقلابی، غبار بر گرفتند و هویت مسلمانی، خود اتکایی و مبارزه با استکبار را به همگان آموختند. این نوجوانان دانش دوست بودند که با شعارهای توفنده و مشت های گره خورده، پایه های حکومت مزدور پهلوی را سست کردند و لرزه بر اندام زمام داران کاخ سفید انداختند. این جوانان دانش پو بودند که با قیام خویش، به مستضعفان آموختند که برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ی خود، باید با ستم گران جهانی بستیزند. اینک، آن رشادت ها و حماسه آفرینی ها، ایجاب می کند که قشر دانش آموز ما، در مبارزه با استکبار، سهم مهمی بر عهده گیرند و هم چون گذشته از پیش گامان این قیام ملّی باشند.


94/8/12::: 10:19 ع
نظر()
  
  

حوزه های علمیه در طول تاریخ همواره در کنار مردم محروم و در برابر قدرت های ستم گر قرار داشته اند. رمز کام یابی نهضت پربار سر سلسله ی بیداردلان؛ حضرت امام خمینی ـ سلام اللّه علیه ـ و محبوب بودن آن رادمرد بزرگ نیز این بود که از یک سو، دشمن مستکبران بود و از سوی دیگر، یاوری همیشه غم خوار برای محرومان و مستضعفان به شمار می آمد. از این رو، حوزه های علمیه به عنوان ادامه دهنده ی خط راستین آن آیت بلند کتاب مقاومت در مبارزه ی ملی با استکبار، نقش مهمی دارند.


  
  

روز 13 آبان، یادآور حوادث مهمی است که در شکل گیری انقلاب اسلامی و بیرون راندن مظهر استکبار یعنی آمریکا از ایران نقش اساسی داشتند. در روز 13 آبان 1343، مأموران رژیم شاه، حضرت امام خمینی(ره) را در قم دستگیر و به دستور آمریکا، به ترکیه تبعید کردند. در روز 13 آبان 1357، دانش آموزان تهرانی در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند، ولی دژخیمان رژیم شاه، به آنان حمله کرد و آنان را به خاک و خون کشید. در روز 13 آبان 1358، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، لانه ی جاسوسی آمریکا را در تهران تسخیر کردند و جاسوسان آمریکایی را به گروگان گرفتند. بدین ترتیب، مبارزه ی ضد آمریکایی مردم ایران، ابعاد جدیدتری پیدا کرد. بنابراین، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، این روز را به روز «ملّی مبارزه با استکبار» نام گذاری کردند.


94/8/12::: 10:17 ع
نظر()
  
  

روز 13 آبان، روز دستگیری و تبعید حضرت امام ـ آن نور قبیله ی قبله ـ است. روز کشتار دانش آموزان است. روز تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان ایمان مدار و عدالت پناه است. این مناسبت ها ایجاب می کند که همه باهم به قول آن بزرگ زادِ خورشیدگون، هرچه فریاد داریم بر سر آمریکا بریزیم. بیایید کران تا کران، حیات را از تحرّک و مبارزه و فریاد علیه مستکبران، سرشار سازیم و از هیچ قدرتی جز خداوند باک نداشته باشیم و در برابر هیچ گردن کشی، سر فرود نیاوریم؛ هم چنان که تاکنون این گونه بوده ایم. بیایید برخی سستی ها و رکودها را به حرکت و شور مبّدل سازیم و رخوت و خواب آلودگی برخی افراد را باز شوییم. بیایید دست ها و دلهامان را قوی کنیم و در روز 13 آبان، مردم خداجو و استکبارستیز را به مبارزه با مظهر استکبار بخوانیم. این چنین باد.


  
  

 

در سال 1316 ش . هنگام قیام مردم تبریز، به اتفاق پدرش و به دلیل مبارزه، به تهران تبعید شد و پس از چند ماه توقف اجباری در تهران و ری به تبریز بازگشت. در سال 1318 ش . برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت و از آیات عظام، گلپایگانی، حجت، صدر، بروجردی و امام خمینی درس آموخت . در سال 1328 ش. راهی حوزه علمیه نجف اشرف شد و در درس آیات عظام، حکیم، عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، بجنوردی و علامه محمد حسین کاش ف الغطاء شرکت کرد و د ر سال 1331 ش . مجدداً به تبریز مراجعت نمود. آیت الله قاضی در دوران مرجعیت و زعامت امام خمینی نماینده تام الاختیار ایشان بود.
با شروع نهضت اسلامی د ر سال 1341 ش . مبارزات او علیه رژیم پهلوی اوج گرفت . ابتدا در زندان قزل قلعه زندانی شد و سپس به شهرهای بافت، کرمان و زنجان تبعید گردید . همچنین مدت سه ماه به سبب فشارها و ضربات روحی و جسمی، در یکی از
بیمارستانهای تهر ان بستری شد . بعد از خارج شدن از بیمارستان به عراق تبعید شد و یک سال در آنجا ماند . پس از یک سال به ایران بازگشت و به هدایت مردم و تبلیغ اسلام پرداختند.
همچنانکه در تلاشهای علمی کوشا بودند، در مبارزات سیاسی نیز شرکت فعالانه داشتند . آن شهید بزرگوار دارای روحیه انقلابی و اراده ای خلل ناپذیر بودند و در پرونده قطوری که ساواک در مورد ایش ا ن تهیه کرده، این نکته مشهود است . شرکت علنی و بارز آن شهید در مبارزات سیاسی از سالهای 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت اسلامی شروع می شود و ایشان یکی از رهبران و پایه های نهضت در آذربایجان بودند که در جریان همین مبارزات دستگیر و در زندان قزل قلعه تهران زندانی شد ند. آیت الله شهید قاضی به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسرائیل در یک سخنرانی علنی نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به بافق کرمان تبعید شد . پس از آن به بهانه دیگری شش ماه، دیگر به زنجان تبعید شد . شهید قاضی در تبر یز تنها نماینده تام الاختیار حضرت امام خمینی بوده و نقش ایشان در شکل دادن به مبارزات مردم تبریز نیز شایان توجه است . بنابراین محور مبارزه در آذربایجان شرقی و مرکز مبارزات، مسجد شعبان بو د که شهید قاضی طباطبائی امامت آنجا را عهده دار بودند. شهید قاضی در مبارزه از همه جلوتر و فوق العاده محبوب و مورد احترام بودند و به همین دلیل دسایس دشمنان و منحرفین از اسلام علیه ایشان کارگر نمی ش د . نفوذ ایشان به حدی بود که اگر روزی را در آذربایجان تعطیل ا ع لام می کردند بدون شک آن روز همه جا بحال تعطیل در می آمد . آیت الله شهید قاضی جزو اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کرد . ساواک با صرف بودجه های ویژه جریانات مخالف ایشان در تبریز را تقویت می کرد تا اثرات فعالیتهای ایشان را در زمینه سازی برای انقلاب خنثی کند .
در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات حاد سیاسی، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه بر عهده این شهید بزرگوار بود و ایشان اولین امضاء کننده اعلامیه 29 بهمن 56 در چهلم شهدای قم بود. مرحوم آیت الله شهید قاضی همیشه سد مستحکمی در مقابل خطوط انحرافی در جریانات ضد انقلابی بود و از اوان پیروزی انقلاب علیه جریانات منحرف و وابسته نظیر خلق مسلمان افشاگریهای لازم را می نمود و منحرفان با وجود ایشان قدرت و جرأت ابراز وجود پیدا نمی کردند . خدمات ایشان بعد از پیروزی انقلاب نیز شایسته ت وجه بسیار است .
مرحوم شهید قاضی طباطبایی بلافاصله بعداز پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شدند و اولین نماز جمعه را در این شهر بزرگ برپا کردن د . ایشان همچنین کمیته های انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی را تشکیل دادند و نقش زیادی در را ه اندازی استانداریها، فرمانداریها و ادارات استان ایفا نمودند . مرحوم قاضی همچنین زحمات زیادی برای رسیدگی به محرومان و مستضعفین متحمل شدند.
شهادت آیت الله قاضی طباطبایی در دهم آبان 1358 مصادف با عید سعید قربا ن می باشد ، وقتی نماز عید را اقامه می کرد. وی در خطبة نماز گفت:
«مرا تهدید به قتل می کنند، من از شهادت نمی ترسم و آماده ام. از خدا می خواهم.»
در همان روز، مجاهد عظیم الشان آیت الله قاضی طباطبایی بعد از ادای فریضه نماز مغرب و عشاء و در حال مراجعت از مسجد به منزل مورد هجوم عوامل سرسپرده استکبار تحت نام گر وه فرقان قرار گرفته و شربت شهادت نوشید.
و مجاهدی دیگر از ذریه امیرالمومنین قدم به مسلخ عشق گذاشت و جان گرانمایه خود را که سالها در مجاهده و تلاش گذرانده بود، در پیشگاه حضرت حق در طبق اخلاص نهاد. و نامش به عنوان اولین شهید محراب در کنار نام شهدای انقلاب ا سلامی به ثبت رسید و گروهک فرقان مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت.

آن شهید بزرگوار بدلیل تسلطی که به زبان عربی داشت مقالاتی به زبان عربی برای مجلات کش و رهای عربی نیز می نگاش ت. مقالات زیادی از ایشان در مجلات مصر چاپ شده است، مطالعات تبلیغاتی ایشان به تصریح دوستان و آشنایان کم نظیر و اطلاعات ادبی ایشان بسیار وسیع بو د. آثار قلمی با ارزشی از ایشان به یادگار مانده است که برخی از آنها ذیلا ذکر می گردد:
1. الاجتهاد و التقلید ( عربی، خطی)
2. الفوائد ( فقهی، تاریخی)
3. خاندان عبدالوهاب ( فارسی، خطی)
4. کتاب فی علم الکلام ( عربی، خطی)
5. فصل الخطاب فی تحقیق اهل الکتاب ( عربی، خطی)
6. السعاده فی الاهتمام علی الزیاره ( عربی، خطی)
7. اجوبه الشبهات الواهیه ( فارسی، خطی)
8. رساله فی اثبات وجود الامام فی کل زمان « ع » ( عربی، خطی)
9. سفرنامه بافت ( فارسی، خطی)
10. المباحث الاصولیه ( عربی، خطی)
11. حاشیه بر کتاب رسائل شیخ انصاری « ره »
12. حاشیه بر کتاب مکاسب شیخ انصاری « ره »
13. حاشیه بر کتاب کفایه الاصول آخوند خراسانی
14. تقریرات اصول آیت الله حجت کوه کمری
15. قضا در اسلام
16. صدقات امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره « علیهماالسلام »
17. ذکر حدیقه الصالحین در ( الذریعه الی تصانیف الشیعه) شیخ آقا بزرگ تهرانی.
8. رساله در دلالت آیه تطهیر بر اهل بیت « علیه م السلام »
19. رساله در اوقات نماز
20. رساله در مباهله
21. رساله فی مساله الترتب
22. رساله در نماز جمعه
23. تعلیقات بر کتاب الفردوس الاعلی تألیف علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء( عربی، مطبوع)
24. تحقیق درباره اربعین حضرت سی د الشهداء ( ع) ( فارسی، مطبوعات)
25. تعلیقات بر کتاب انوار نعمانیه تألیف سید نعم ت الله جزایری ( عربی، مطبوع)
26. مقدمه و تعلیق بر تفسیر جوامع الجامع طبرسی ( عربی، مطبوع)
27. تعلیقات بر کتاب اسلام صراط مستقیم ( فارسی، مطبوع)
28. تعلیقات بر کتاب کنزالعرفان ( عربی، خطی)
29. مقدمه بر کتاب صحائ ف الابرار کاشف الغطاء ( عربی، مطبوع)
30. آثار تاریخی آیت الله العظمی حکیم ( فارسی، مطبوع)
31. مقدمه بر تنقیح الاصول مرحوم حاج میرزاآقا، متوفی در شهریور
32. مقدمه بر کتاب مرآت الصلوه
33. پیشگفتار بر علم امام علامه طباطبایی
4. مقدمه بر کتاب معجزه و شرائط آن
35. مقدمه بر کتاب جن ه المأوی اثر کاشف الغطاء ( عربی، مطبوع)
36. پاورقی بر تعلیقات کتاب اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه اثر جم ا ل الدین مقداد بن عبدالله الاسدی السیوری الحلی ( عربی، مطبوع)
37. اضافات و تعلیقات بر کتاب ( انیس الموحدی ن ) ملا محسن نراقی.
38. تحقق در ارث زن از دارائی شوهر ( فارسی، مطبوع)
39. علم امام علی علیه السلام ( فارسی، مطبوع)
40. مقدمه بر العقائد الوثنیه فی الدیانه النصرانیه ( عربی، مطبوع)
41. ترجمه مسائل قندهاریه از فارسی به عربی اثر کاشف الغطاء
42. مقدمه بر تاریخ ابن ابی الثلج بلخی ( عربی، خطی)
43. مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربی
44. مراسلات با مرحوم علامه کاشف الغطاء

  
  

محمد حسین فهمیده، فرزند محمد تقی در سال 1346 در خانواده‌ای مذهبی در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود.

وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد.

محمد حسین در سال 1352، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه در این شهر گذراند.

در همین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید.

محمد حسین فهمیده، نوجوانی خوش برخورد، شجاع، فعال، کوشا بود و به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می‌خواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود.

وی شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام داشت. او می‌گفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم.

هنگام ورود امام (ره) به ایران به دلیل مصدوم بودن، موفق به زیارت امام نشد، اما پس از بهبودی در اولین فرصت به شهر مقدس قم رفت و موفق به دیدار شد.

این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق و استوار خود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت، درس شجاعت، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت.

امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یاد فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه‌های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه‌های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت.

عزیمت به سوی جهاد

فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز می‌گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از شهرستان کرج خارج نشود.

ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می‌گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم. محمد حسین فهمیده

در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم می‌گیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد. زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می‌افکند.

در یکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می‌رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند.

یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود، مبلغ 50 تومان را به دوستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می‌گوید و از وی می‌خواهد که تا سه روز به خانواده‌اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آن‌ها را مطلع کند.

در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او شده و با وی صحبت و سعی می‌کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود. شهید فهمیده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند.

فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می‌آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد.

در همین مدت کوتاه حضور در خرمشهر با دوستش به نام محمد رضا شمس، مجروح می شوند و آن دو را به بیمارستان منتقل می‌کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر برمی‌گردد.

در حین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می‌گوید: من به شما ثابت می‌کنم که می‌توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.

او برای اثبات لیاقت خود یک بار به تنهایی به میان عراقی ها رفته و لباس و اسلحه‌ای از عراقی ها به دست می‌آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می‌شود، به طوری که رزمندگان مشاهده می‌کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم. هنگامی که نزدیک می‌شود، می‌بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.

مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم در جبهه اعتماد واطمینان پیدا می‌کند، به او اجازه ماندن د رجبهه را می‌دهد.

از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس، در یک سنگر قرار داشتند تا در هجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می‌شوند.

محمد رضا شمس، دوست و هم سنگر حسین زخمی می‌شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می‌گردد و می بیند که تانک‌های عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آن ها هستند.

حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. اما زخم گلوله نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید.

بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می‌کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می شود.

افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار می‌کنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم می‌رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می کنند.

خبر شهادت حسین فهمیده:

صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نو جوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می‌فرمایند:

  • رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.محمد حسین فهمیده

به این ترتیب و با این کلمات، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده در بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده می شود.